سفارش تبلیغ
صبا ویژن
معبرسایبری تاسوکی

در کودکی خوانده بودیم” آن مرد درباران آمد”؛ غافل ازاینکه تاآن مردنیاید، باران نمی بارد . . .

عزرائیل

انسان یا زندگی پاک می‌کند یا زندگی ناپاک. زندگی پاک وقتی پایان یافت، شادمانی‌هایش در آن دنیا شروع می‌شود. ثمره زندگی پاک شادمانی است. یکی از ثمرات زندگی ناپاک پشیمانی است. پشیمانی از لحظه مرگ آغاز می‌شود و تا پایان جهان ادامه می‌یابد. در آیه 99 سوره مبارکه مومنون می‌فرماید: حَتـّى إذا جاءَ أحَدَهُمُ المَوْتُ تا مرگ کسی می‌رسد. همگانی است. همه مردم اینگونه اند. مرگشان می‌رسد. ببینید می‌فرماید تا مرگ می‌آید. به محض اینکه مرگ می‌آید. قالَ رَبِّ ارْجـِعون تا پرده برداشته شد می‌گوید خدایا مرا برگردان. آقا یک فرصتی. یک کم حوصله کن. یک کم فکر کن. نه. به آن پشیمان می‌شود. قالَ رَبِّ ارْجـِعون مرا بازگردانید.

 

در آیه بعد می‌فرماید: لـَعَلـّی أعْمَلُ صالِحًا فیما تـَرَکـْتُ شاید بتوانم در آنچه که به جای گزارده ام، عمل صالحی انجام دهم. حالا به زبان خودم عرض می‌کنم. می‌گویند مرحله اولش در اموال است. فیما تـَرَکـْتُ یک کار خوب و عمل صالحی انجام بدهم. حالا بفرمایید در همه چیز. آدم تنها پول که ندارد. شما وقت دارید. اولین سرمایه شما وقت شماست. من در این وقتم می‌توانم کار کنم. کار درست و مفید بکنم. کاری کنم که به درد مردم بخورد. کاری بکنم که به درد خودم بخورد. درس که می‌خوانم اول به درد خودم می‌خورد و بعد به درد مردم می‌خورد. خب من در وقتم می‌توانم این کار را بکنم. من را برگردانید، تا در آنچه که به جا گزارده ام لـَعَلـّی أعْمَلُ صالِحًا کار درستی انجام بدهم. کـَلـّا نه تمام شد. یک داستانی هست که دقیقش را خیلی یادم نیست. مثل اینکه یک کسی زمانی حضرت عزرائیل را زیارت کرده بود و سلام علیک کرده بود و گفته بود آقا می‌شود یک خواهشی کنم. گفته بودند بفرمایید. گفته بود قبل از اینکه بیایی من را خبر کن. گذشت و ایشان تشریف آورد. گفت قرار بود خبر کنی. گفت من ده جور و ده بار بیست بار پنجاه بار خبرت کردم. دندان‌هایت نریخت؟ دندان‌های جوان را نگاه کنید. برق می‌زند. همه‌اش سالم است. اما یک کم که سن بگذرد دندان‌ها کم‌کم سیاه می‌شود و می‌ریزد و باید پُرَش کنند. موهایت چه بود؟ موهایت از رنگ مشکی برق می‌زد. در سن جوانی پوست و موی آدم برق می‌زند. کم کم سفید شد. ریخت. این هم دوتا نشانه. مثلا عصا دستت گرفتی. دیسک گرفتی. آرتروز پا گرفتی. آرتروز گردن گرفتی. همینطور گفت و گفت. عجب. همه اینها نشانه بود. نشانه این بود که من می‌خواهم بیایم.

 

فقط حرف می‌زنی

در ادامه آیه می‌فرماید: إنـَّها کـَلِمَة هُوَ قائِلـُها می‌گوید فقط حرف می‌زنی. الان تا برگردانیمت باز سر کارهایت برمی‌گردی. فردا صبح که بروی در مغازه، دیروز دروغ می‌گفتی و امروز هم دروغ می‌گویی. مال مردم را کم و زیاد می‌کردی، امروز هم می‌کنی. مثلا اگر می‌توانستی گران بفروشی، امروز هم گران می‌فروشی. فقط حرف می‌زنی. بعد هم می‌گویند حالا یک دوران درازی باید بروی و دوران برزخ را بگذرانی. وَمِن وَرائِهـِم بَرْزَخٌ إلى یَوْم یُبْعَثونَ.

 

در قیامت، دیگر هیچ خویشاوندی ای نیست

در آیه بعد می‌فرماید: فـَإذا نـُفِخَ فی الصّور فـَلا أنسابَ بَیْنـَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلا یَتـَساءَلونَ این خیلی مهم است. وقتی در صور دمیده شد یعنی در قیامت، دیگر هیچ خویشاوندی‌ای نیست. همه خویشاوندی‌ها بریده می‌شود. اینجا مثلا پدر از شما دفاع می‌کند. شما از پدرت دفاع می‌کنی. خواهر و برادر داری و با همه‌شان ارتباط داری. بالخصوص خانواده‌های خوب که همه با هم ارتباط خیلی مستحکمی دارند و از هم دفاع می‌‎کنند و به هم دیگر کمک می‌کنند. همه اینها تمام می‌شود. نتیجه چیست؟

 

کار خوب خیلی وسیع است، با نیت کار کنید

در آیه بعد می‌فرماید: فـَمَن ثـَقـُلـَتْ مَوازینـُهُ هرکس از کار خوب یک مقداری باری برده باشد. کار خوب فقط نماز خواندن است؟ آدم از صبح بلند شود و وضو بگیرد و تا ظهر نماز بخواند؟ نه. اگر شما درستان را به نیت خوب بخوانید، به نیت اینکه بزرگ می‌شوید و کارتان به نتیجه می‌رسد و درستان به پایان می‌رسد و انشاء الله به مردم خدمت می‎کنید، این می‌شود کار خوب. هرچقدر با این نیت درس بخوانید می‌شود کار خوب. آدم می‌رود دنبال کسب برای اینکه دستش جلوی مردم دراز نباشد. سرش جلوی مردم پایین نباشد. زن و بچه‌اش محتاج مردم نباشند. این می‌شود کار خوب. پس کار خوب خیلی وسیع است.

 

خدمتش بیشتر، قیمتش بیشتر

هرچه از کاری که می‌کنید، خدمتش به مردم بیشتر باشد، قیمتش بیشتر است. دقت کنید. هرچه خدمتش بیشتر باشد، قیمتش بیشتر است. فـَمَن ثـَقـُلـَتْ مَوازینـُهُ ما یک دانه ترازو نداریم. صد تا ترازو، نمی‌دانم چندتاست. اگر کسی ترازوهایش سنگین باشد. ببینید قدیم‌ها اینگونه تصویر می‌کردند که روز قیامت کارهای بد را در یک کفه ترازو می‌گذارند و کارهای خوب را در کفه دیگر ترازو. اینگونه نیست. ترازوی آدم یا سنگین است یا سبک است. اگر سنگین است، اهل نجات است. یعنی یک کار خوبی کرده است. یک فکر خوبی کرده است. یک نیت خوبی داشته است. نیت خوب را در آن ترازو می گذارند و سنگین است. نیت خوب سنگین است. فکر خوب سنگین است. عمل خوب سنگین است. فـَمَن ثـَقـُلـَتْ مَوازینـُهُ هرکس ترازوهایش سنگین باشد فـَأولـَئِکَ هُمُ المُفلِحونَ او رستگار می‌شود. رستگار می‌شود یعنی چه؟ یعنی از همه رنج‌ها نجات پیدا می‌کند. از همه رنج‌ها. دیگر برایش خوشی محض است. راحتی محض. دلخوشی محض.

 

در آیه بعد یعنی آیه 103 می‌فرماید: وَمَنْ خـَفـَّتْ مَوازینـُهُ هرکس ترازوهایش سبک باشد، فـَأولـَئِکَ الـَّذینَ خـَسِروا أنفـُسَهُمْ اینها آنهایی هستند که خودشان را باخته اند. خدایی نکرده، خدایی نکرده، خدایی نکرده کسی قمار می‌کند و در قمار پول می‌بازد. در زمان عرب جاهلیت وقتی پولش تمام می‌شد، گاهی سر خودش قمار می‌کرد و خودش را می‌باخت. اگر خوش را می‌باخت چه می‌شد؟ نتیجه‌اش این می‌شد که برده او می‌شد. اینجا هم می‌فرماید اینهایی که بد عمل کرده اند و ترازوهایشان سبک است فـَأولـَئِکَ الـَّذینَ خـَسِروا أنفـُسَهُمْ خودشان را باخته اند. سرمایه شما خودت هستی و وقتی از خودت استفاده نکردی، پس خودت را باخته ای.

 

شروع پشیمانی از لحظه مرگ

ببینید عرض کردم پشیمانی از لحظه مرگ شروع می‌شود و تا قیامت و لب جهنم و درون جهنم ادامه دارد. همه‌اش پشیمانی است. مدام می‌گوید مرا برگردانید. مدام. حالا در آیه 52 سوره مبارکه اعراف می فرماید: وَلـَقـَدْ جـِئـْناهُم بـِکِتابٍ ما یک کتاب آسمانی برای شما فرستادیم. فـَصَّلـْناهُ عَلى عِلم شش هزار و چقدر آیه است و ذره ذره همه چیز را در آن توضیح دادیم. هُدًى وَرَحْمَة لـِّقـَوْم یُؤمِنونَ هدایت و رحمت است برای کسانی که خدا را قبول دارند. این کتاب آسمانی هدایت و رحمت است برای هرکسی که خدا را قبول داشته باشد. هرکس که قیامت را قبول داشته باشد.

 

در آیه بعد می‌فرماید: هَلْ یَنظـُرونَ إلـّا تـَأویلـَهُ آنهایی که زیر بار نمی‌روند، منتظرند چه اتفاقی بیفتد؟ می‌خواهند نتیجه این حرف‎‌هایی که قرآن گفته و فرموده اگر این کار را بکنی، اینطور می‌شود را ببینند. خب اگر اینها را ببینند که دیگر تمام شده است. اگر من یک کار بدی کردم و به آنی بلایش را کشیدم که اصلا نمی شود. شما باید با عقلت به نتیجه برسی. دو دوتا چهارتای عقلی بکنی. ببینید این حرف درست است و عمل کنی. دودوتا چهارتا. اینها منتظر نتیجه اند؟ اگر نتیجه مشخص شود، دیگر تمام شده است ها.

 

همه چیز راست بود

یَوْمَ یَأتی تـَأویلـُهُ یَقولُ الـَّذینَ نـَسوهُ مِن قـَبْلُ آنهایی که قرآن را پشت سر انداخته بودند و فراموش کرده بودند، می‌گویند آخ راست بود. همه چیز راست بود. قـَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبّنا بـِالحَقّ همه حرف هایی که پیغمبران آورده بودند راست بود. فـَهَل لـَّنا یک کسی هست به داد ما برسد؟ کسی هست به داد آدم برسد؟ آدم اگر شفیع هم دارد و یک کسی از او شفاعت می‌کند، دقت کنید، شفاعت را هم خودش درست کرده. شفاعت را هم خودش درست کرده. اینجا ممکن است شما با یک نفر دعوایت شده باشد و دارید بر سر و کول هم می‌زنید و یک نفر از گرد راه برسد و واسطه شود و دعوای شما را حل کند و آشتی‌تان بدهد. شما این آدم را نمی‌شناسید. نه به شما مروبط است و نه به دیگری. در این دنیا می‌شود. اما آن دنیا شفاعت نمی‌شود مگر خودت شفیعش را ساخته باشی. می‌‍پرسند کسی هست به داد ما برسد؟ فـَهَل لـَّنا مِن شُفـَعاءَ فـَیَشْفـَعوا لـَنا برای ما شفاعت کند؟ این در صحنه قیامت است.

 

حالا مطالب بعدش را نمی‌خواهیم عرض کنیم. أوْ نـُرَدُّ یا ما را برگردانند. آقا ما را برگردانند. فـَنـَعْمَلَ غَیْرَ الـَّذی کـُنـّا نـَعْمَلُ آن روشی که در دنیا رفتار می‌کردیم و همین طور مدام دروغ می‌گفتیم. در این دوره‌های اخیر متاسفانه دروغ خیلی رسم شده است. خیلی عادی شده است. تهمت و غیبت هم که مثل آب روان. أوْ نـُرَدُّ ما را برگردانند، فـَنـَعْمَلَ غَیْرَ الـَّذی کـُنـّا نـَعْمَلُ یک کار دیگری غیر از آنکه در گذشته می‌کردیم انجام دهیم. آن وقت زبانمان باز بود. برگردیم زبانمان را کنترل کنیم. ببینید فرق انسان و غیر انسان این است که انسان اختیار زبانش دست خودش است. اختیار چشمش دست خودش است. می‌دانید مثلا یک گله گوسفند در جاده دارد راه می‌رود. در کنار جاده یک زمین زراعت است. زراعت متعلق به یک صغیر است. گوسفند می‌داند صغیر چیست؟ گوسفند فقط سبزی را می‌شناسد. بالخصوص بعضی سبزی‌ها که برای آنها خیلی خوشمزه است. می‌گویند گاو و گوسفند وقتی به یونجه تازه می‌رسند انقدر می‌خورند تا بترکند. آدمیزاد هم همینطور است؟ اگر تو گوسفندی بدتر. أوْ نـُرَدُّ ما را برگردانند، فـَنـَعْمَلَ غَیْرَ الـَّذی کـُنـّا نـَعْمَلُ ما را برگردانند یک کار دیگری بکنیم.

 

الان دستتان باز است

امیرالمومنین ارواحنا فداه یک فرمایشی دارند که تقریبی عرض می‌کنم. می‌فرمایند الان دستانتان باز است. چیزی دستتان را نبسته است. آن دنیا که برویم دستمان مثلا در غل و زنجیر است. اما الان دستتان باز است. تا الان دستت باز است یک کاری بکن. به داد یک نفر برس. زیر بغل یک افتاده‌ای را بگیر و بلندش کن. خب. عرضم تمام شد. یک خلاصه عرض کنم. اگر زندگی انسان برای خودش و دیگران مفید باشد، آن عالمش همه شادمانی است. اگر زندگی‌اش برای خودش و دیگران مفید نباشد و مضر باشد، آن دنیا گرفتار است و سخت است. همین. خلاصه حرف همین است. همه حرف دین همین است دیگر. می‌گویند اگر کار خوب بکنی، نتیجه اش را می‌بینی و اگر نکنی نیست.



نوشته شده توسط : زریافتی


به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 48
کل بازدید : 139387
کل یادداشتها ها : 189